برای بار اولی بود که بین آدم بزرگا و کله گُندهها
میشستم و حرف میزدم و مثلای کسی بودم
ی جلسه کاری بود یا شروع یک شرکت سهامیخاص
باید با فاطمه اساسنامه رو بررسی کنیم آره با خودتم
خیلی حدی و رسمیبودم ولی همه با تیپ رسمیبودن
من چطوری؟ باورتون نمیشه با تریپ اسپورت
حس کردم پسرخالم میخواد کله نازنینمو بکنه
ولی روش نشد چیزی بگه و بکوبونتم .
چون از طرف اوشون دعوت شده بودم و آبروش بودم .
ولی خداییش چ کار پر درآمدی بود طرحشون .
دختری ک کار رو پرزنت کرد معماری خونده بود ولی
از بعد لیسانسش تو کار پزشکی وارد شده .
اونیم ک ب عنوان وکیل شرکت معرفی شده مهندس شریف بود.
عروسخاله جان مهندس آی تی بودن و مطالعات روانشناسی داشتن.
من بودم فقط ک اون وسط قرار شده بحثای حقوقی رو بررسی کنم.
تو معرفی خودمون انقدر همه مدرکشون یچی بود و کارشون
یچی دگ حس کردم منم باید یچی دگ بگم و چیزی نداشتم بگم
ولی در کل اعتماد به نفس ندارم .
واقعا ندارم وقتی بهم میگفتن نظرت رو بگو
قرارداد قبلی مشکلات داشت و سوال داشتم ولی روم نمیشد .
برای اولین بار کلییی با بچه پسرخالم بازی کردم.